پنجشنبه 14 تیر 1403 - 8:07 بعد از ظهر

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 342
نویسنده پیام
admin آفلاین


ارسال‌ها : 127
عضویت: 31 /1 /1391
محل زندگی: مشهد
سن: 17
تشکرها : 6
تشکر شده : 23
شعر غنایی از مهدی حمیدی شیرازی

" مرگ قو "

شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد فریبنده زاد و فریبا بمیرد

شب مرگ ، تنها ، نشنید به موجی رود گوشه ای دور و تنها بمیرد

در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب که خود در میان غزل ها بمیرد

گروهی بر آنند ، کاین مرغ شیدا کجا عاشقی کرد ، آنجا بمیرد

شب مرگ ، از بیم ، آنجا شتابد که از مرگ غافل شود تا بمیرد

من این نکته گیرم که باور نکردم ندیدم که قوئی به صحرا بمیرد

چو روزی ز آغوش دریا بر آمد شبی هم در آغوش دریا بمیرد

تو دریای من بودی ! آغوش واکن که می خواهد این قوی زیبا بمیرد

( مهدی حمیدی شیرازی )


سه شنبه 21 شهریور 1391 - 11:23
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :

ما را در گوگل محبوب کنید