سه شنبه 12 تیر 1403 - 5:06 بعد از ظهر

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 536
نویسنده پیام
admin آفلاین


ارسال‌ها : 127
عضویت: 31 /1 /1391
محل زندگی: مشهد
سن: 17
تشکرها : 6
تشکر شده : 23
راه شناخت سودایی مزاج ها و نشانه های سودایی ها
سودا


سودا يكي ديگه از اخلاط چهارگانه است كه رنگش سياهه(قرمز تيره)
خوده سودا به عربي يعني سياهي
در رگها هست بيشتر تمايل به رسوب داره ودر پزشكي معادل" سديمان" هستش اضافيه اون در طحال ذخيره ميشه

معادل سودا ميشه عنصر خاك در طبيعت..
حالا ويژگيهاي خاك چيه؟
خاك سرد و سنگينه .خشكه...
همش تمايل داره رسوب كنه...
خود به خود جابجا نميشه و اوج نميگيره مگر با باد!!...
ميشه روش نقش و نگار كشيد...
همه چيز هم آخرش به خاك تبديل ميشه

آدم سودايي چه قيافه ايداره؟؟
آدمهاي لاغري هستن
رنگ چهره بادمجاني وتيره س
خصوصا دور چشماشون تيره تر هستشعلت تيره بودن دور چشم رسوب سودا در عروق ريز پلكهاست و علت ديگه اي نداره
جمجمه ادمهاي سودايي نسبت به هيكلشون كوچيكه...يعني سر و صورت كوچكي دارن( نسبت به هيكلشون)
پوست بدنشون خشكه
اين خشكي رو خودشون احساس ميكنن ممكنه به چشم نياد بيشتر احساس ميشه
هر تيرگي دور چشم نشانه سوداست حالا يا مزاج پايه فرد سوداست يا در اثر برخي علل سودا بهش اضافه شده...خلاصه اگه ديديد دور چشم كسي تيره تر از صورتش بود بدونيد سوداي خونش رفته بالا!!
حالا بياييد ويژگيهاي عنصر خاك رو تطبيق بديد به خصوصياتاخلاقي افراد سودايي:
مزاج سرد و خشك دارن..
زود دوست نميشن..در دوستي ها و كارهاشون خيلي احتياط ميكنن پس كمتر گول مي خورن!!
حد و مرز خودشون رو مشخص ميكنن!و اجازه نميدن كسي قدم به حريم اونها بذاره
مثلا اگه در محيط كار همه يه كمد داشته باشن ادم سودايي روي كمدش اسمش رو مي نويسه!!كه؛ آره!!اين مال منه! بهش چپ چپ نگاه نكنيد...
يا مثلا در آپارتمان قسمتي از ديوار حياط رو با رنگ علامت ميذارن كه يعني اينجا تا اينجا مال ماشينه منه!!حتي اگه خالي بود كسي از همسايه ها حق نداره ماشينش رو بذاره....
البته "مشخص كردن حد و مرز" هم طيف داره همه سودايي ها تا اين حد تابلو برخورد نميكنن...ممكنه حد و مرز رو در ذهنشون تعريف كنن كسي هم خبر نداشته باشه به محض اينكه كسي وارد اون حد شد اوضاع شلوغ ميشه
حركات افراد رو زير نظر دارن و مرتب ازشون نكته در ميارن!!گاهي هم نكته ها واقعيه و اينقدر ريزه كه توجه هيچكس رو به خودش جلب نميكرد و ممكنه بقيه ابراز كنن كه ؛اي بابا !عجب ادم باهوشي !به چه چيزي توجه كرد...
اين از هوش زياد نيست از نكته سنجي و ريزبيني اونهاست
گاهي نكته سنجي هاي واهي و بي خود دارن از سر بدبيني و بددلي!!
در بررسي اوضاع بسيار موشكافانه و دقيق هستن همه جوانب رو در نظر ميگيرن اما در تصميمگيري مقداري مشكل دارن..
پس ميتونن يه مشاور موفق باشن و مدير رو از همه اوضاع با خبر كنن اما مدير موفقي نميشن!! چون شك و دو دلي و اين پا اون پا كردن از ويژگيهاي سوداييهاست...و نمي تونن تصميم هاي مهم و اجرايي و چه بسا يه تصميم ساده بگيرن...
مثال در خصوص نكته سنجي وريزبيني در سودايي مزاجها:
اين ويژگي ميتونه در هر جهتي پرورش پيدا كنه؛مثبت ...منفي...خوب...بد...

جنبه مثبت:
يه دبير شيمي داشتيم سال سوم دبيرستان ! يه خانم معلم با سر و صورتي كه نسبت به هيكلش ظريفتر و ريز تر بود
چهره بادمجاني رنگي داشت ...عموما رنگ چهره سودايي ها بادمجاني و تيره هستش..
دقت كنيد بادمجاني با "سبزه رو" بودن فرق ميكنه
يه معلم فوق العاده منظم فوق العاده با برنامه ...
در تدريس شيمي بسيار نكته سنج ودقيق و ريز بين بود...
عين يه استاد دانشگاه كار كشته...مو رو از ماست مي كشيد..
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مثال ديگه:
يه مهندس برق آقاي 45 ساله
سر نسبت به هيكل كوچكتره آنقدر در درس و رشته خودش ريزبين و موشكافه كه حد نداره ...همه فكر ميكنن فرد بسيار باهوشيه در صورتي كه گفتم اين از هوش زياد نيست بلكه از دقت نظر زياد افراد سوداوي مزاجه...
در حرفه و شغل خودش بسيار ادم موفقيه و از اونجايي كه رشته برق و الكترونيك به دقت و توجه زيادي هم احتياج داره ايشون از اين جهت كم نذاشته

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

يا مثلا در حرفه خودمون پزشكي:يه همكلاسي داشتيم يه خانمي كه صورتش و سرش نسبت به تنش كوچكتر بود ...چندان باهوش هم نبود اما درتشخيص بيماريها عين يه كاراگاه عمل ميكرد عين يه باز جوي دقيق!!خيلي ريزبين و با وسواس پيش ميرفت تا به تشخيص برسه...همه جوانب و شرح حال بيمار رو در نظر مي گرفت يه نكته هايي به ذهنش ميرسيد كه دور از تصور بود...اما در نسخه نويسي(يعني تصميم گيري نهايي )يه كم اين پا اون پا ميكرد..

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

يه استاد گوش و حلق و بيني داشتيم سودايي!!2 متر قد داشت اما سايز جمجمه ش اصلا به قدش نمي اومد و ريزتر بود...يادمه قشنگ دور چشماش يه هاله تيره داشت...اه!اينقدر توي كارش دقيق بود ادم حوصله ش سر مي رفت به خاطر وسواسي كه سودايي ها در كارهاشون دارن اين استادمون يه مطلب رو صد دفعه ميگفت!!....فضاي داخل گوش هم يه فضاي چند ميليمتري هستش ...اين فرد به خاطر ريزبيني و دقت زياد در جراحي هاش شخص موفقي بود...
از طرفي چون سودايي ها دو دل و كمي شكاك هستن اين استادمون همش ماها رو از شستن گوش بيماران مي ترسوند هي مي گفت :ممكنه پرده گوش بيمار سوراخ باشه و شماها ندونيد و با شستن گوش اوضاع بدتر ميشه....هر جلسه اين حرفو تكرار ميكرد تا جايي كه ديگه اعتماد به نفسي براي شستن گوش بيمار نداشتيم...
سودايي ها ميتونن بازپرسها كارآگاهان و يا چشم پزشكان موفقي باشن و هر حرفه اي كه خيلي به وسواس و دقت و توجه نياز داره...
همچين" دل گــُنده" نيستن و زود تصميم نميگيرن اول به همه چي شك ميكنن بعد كم كم به نتيجه ميرسن...عين يه باز پرس به قضايا نگاه ميكنن
سوداي ها ريزبين و نكته سنج هستن
حتي اين برخوردشون رو در اينترنت هم نشون ميدن
يه نكته ها و برداشت هايي از حرفها و ارسالهاي ديگران دارن كه طرف اصلا همچين منظوري نداشت
مثالش كاربراني كه به ارسال همه شك دارن ....يه جور نگاه بدبينانه به نظرات ديگران دارن مرتب دچار سوء تفاهم ميشن ...بد برداشت ميكنن...و به خاطر همين همش ديگران رو زير سوال مي برن نه كه حالت بازجويي هم دارن...انگار داخل سايت همه بايد بهشون جواب پس بدن!...
مثلا به جاي جناب! بهشون بگيد عاليجناب!...بد برداشت ميكنن..
پس يه ويژگي سودايي ها شده نكته سنجي ها در حدي كه از اصل مطلب عقب ميفتن ..
انسانهاي بد بين...بد تا!...ناراحت مزاج...حساس...خود خور ..غصه خور...
هم خيلي زود بهشون بر مي خوره هم كينه به دل ميگيرن
البته اينا همش مثاله!هر كي به خودش گرفت و ناراحت شد مطمئن باشه مزاجش سوداست....

افرادي كه مرتب از گفتار و رفتار ديگران سوء برداشتدارند
بدبينانه به اتفاقات نگاه ميكنند
مثلا كسي بهش سلام كنه توي دلش ميگه:"منظورش چي بود؟ نكنه ازم پول قرض مي خواد؟.."
تا يه سوالي ازش مي پرسي ميگه:منظور؟
برخي اين شك رو بروز ميدن برخي نه!تو ذهنشون مرتب زير و رو ميكنن كه فلاني منظورش از اون برخوردش چي بود؟ و اين رو در مرحله ذهن نگه ميدارن و دچار خوددرگيري ميشن ...
مثلا تو محيط كار يه ارباب رجوع زياد باهاش گرم بگيره خودش رو جمع و جور ميكنه ميگه اين منظورش چيه ؟ ...براي همين برخوردشون عين مزاجشون كمي سرد و خشكه... به خاطر بدبيني هايي كه دارن جوري رفتار ميكنن كه به كسي رو ندن...
عموما رفتاري شبيه باز پرسها و ارتشي ها دارن...
تابع نظم و مقررات هستن اگه كسي بالاي سرشون هم نباشه ساعت ورود و خروجشون رو دقيق مي زنند
بعضي سودايي ها توي خونه واسه خودشون رژه ميرن ..يه نظم خاصي دارن
سلام
يه نكته رو بگم :
يه خاصيت خاك اينه كه هر چيزي بالاخره يه روزي خاك ميشه...
درست؟
خوب!هر مزاجي هم روزي به سودا كشيده ميشه...
سودا سرنوشت هر مزاجيه...
يعني ممكنه خلق و خوي ادمهاي سودايي رو هر كسي با هر مزاج ديگه اي هم داشته باشه
ممكنه يه ادم صفراوي زير چشماش كبود باشه....خوب!اين يعني چي؟
يعني طرف مزاج پايه ش صفراست ...حالا مقداري از صفراش سوخته و شده سودا....((مقداري سودا در حد اعتدال رو همه ادمها دارن ...اما اگه در اثر سوختن ساير اخلاط ايجاد بشه ديگه چيز معتدلي نيست))
يعني سودايي كه در حد اعتدال داشته حالا شده خارج و بيش از حد اعتدال
مثلا براي خودم يا هر كسي با يه حرفه پردردسر و خسته كننده:از سال آخر دانشگاه به اين ور يعني درست از وقتي كه مستقيم با بيماران و دردسرهاشون ارتباط دارم خصوصا شبهاي وحشتناك كشيك! سودايي شدم
حالا يه سوداي معتدل بودم و از اعتدال خارج شدم يا هر مزاج ديگه اي كه بالاخره در اثر استرس و ترس و خستگي و غصه و...سودا بهم اضافه شد....
دقيقا از زمان انترني به اين ور ادم حساسي شدم به حرفهايي كه اصلا قبلا برام پشيزي نمي ارزيدن الان كلي اهميت ميدم و ممكنه زودتر از قبل ناراحت بشم
هر وقت هم خسته(خستگي) ميشم يا مدتيبي خوابيميكشم دور چشمام تيره تر ميشه و گود ميفته اين هم يعني سودام در اثر خستگي رفته بالا....

پس ممكنه خصوصيات اخلاقي سودايي ها رو خيلي ها داشته باشن
يه مثال از مزاج پايه سودا يادم مياد...همين پسره كه توي سريال ترانه مادري نقش پويا رو بازي ميكرد...سايز جمجمه ش نسبت به قد و قواره ش كمي كوچيك بود...
اين حتما سودايي مزاجه ...حالا اين دليل نميشه همه بدي هاي سودايي ها رو هم داشته باشه ....سودا اگه به جا و معتدل باشه اتفاقا چيز خوبي هم هست...

در ضمن ممكنه يكي مزاجش اصلا سودايي نباشه اما زير دست يه مادر يا پدر سودايي بزرگ بشه يا كافيه يه مادرشوهريا مادرزن سودايي نصيبش بشه:

همنشيني با ادمهاي سودايي باعث افزايش سودا در بدن ميشه......البته سودايي هاي منفي نه مثبت
همنشيني با ادمهاي بد اخلاق و بد قيافه باعث افزايش سودا در بدن ميشه
يك غم فروخوردهيه غصه اي كه سالها در دل مانده و با كسي لام تا كام در مورد اون مشكل صحبت نشده ،اين غم!باعث افزايش سودا در بدن ميشه و هر كسي با هر مزاجي رو به سودايي شدن ميكشونه
مثال :
يه پدر سودايي(سر نسبت به هيكل كوچيكتر) كه تمام امور خونه رو زير نظر داره..واسه هر اتفاقي يا هر وسيله اي كه گم بشه همه رو بازجويي ميكنه..مثلا مياد خونه ميگه:صبح اين آينه اينجا بود الان چرا اونجاست؟كار كي بود؟ چرا اين كار رو كرديد؟
ممكنه مرد سودايي بياد هر ماه از تمام تماسهاي تلفني زن و بچه ش پرينت برداره ببينه كي به كي زنگ زد...يا اينكه مرتب آخرين تماسها رو چك ميكنه ببينه هر كي چه مدت با تلفن حرف زده...
ممكنه مرتب به نظم آشپزخانه هم كه به مرد ربطي نداره مرتب گير بده ...به اوضاع كابينتها گير بده... اگه حريف زنش نشه خودش دست به كار ميشه مرتب آشپزخانه رو رديف ميكنه كابينتها رو جابجا ميكنه و بعضا به خاطر همين دخالتها خانمش باهاش درگيري داره
حتي اگه همه چي سر جاش باشه بازم ميگرده يه گيري پيدا ميكنه...كه مثلا نوك چاقو كثيفه چرا خوب نشستين؟ اصلا چاقو رو كي شسته مادر يا دختر؟؟...
يكي از دوستام يه پدر سودايي داشت ميگفت گاهي ميره بالاي صندلي يواشكي از شيشه بالاي در ببينه من توي اتاقم چي كار ميكنم
يا از سوراخ كليد در ديد ميزنه......ميگفت مرتب مارو زير نظر داشت ببينه واقعا درس مي خونيم يا نه...
به خاطر همين زير نظر داشتنها و گير دادنها اعتماد به نفس بچه ها سلب ميشه عين اون استاد جراح گوش و حلق و بيني كه اعتماد به نفسي براي شستشوي ساده گوش! برامون نذاشت....
بعضي سودايي ها با خودشون حرف ميزنن...خاطرات بد زندگي و بديهاي ديگران رو بارها براي خودشون تعريف ميكنن ...و بعضا در تنهايي ميزنن زير گريه ساعتها زانوي غم بغل ميگيرن خودخوري ميكنن و غصه هاي بي خود مي خورن
بعضا به خاطر بدبيني و شك و وسواس دچار خوددرگيريهاي فكري ميشن جوري كه مرتب صحنه ظلم و و آزار ديگران به خودشون رو تصور ميكنن صحنه هاي غمناك از مرگ و تشيع جنازه خودشون يا دوستان و اقوام اينكه افتادن زندان و دارن كتك ميخورن...صحنه دعوا و مشاجره و مظلوم واقع شدن خودشون (هنوز اتفاق نيفتاده نه حقي ازش ضايع شده نه كسي چيزي بهش گفته اما عين خاك روي همه چي رسوب ميكنه و ريز ريز نكات منفي رو از وقايع استخراج ميكنه).....در افكارشون خودشون رو مركز هر چي مظلوميت و بدبختي قرار ميدن و ديگران و روزگار و رئيس شركت و خواهر شوهر و مادر زن و...رو عامل بدبختي ها و فلاكت هاي خيالي خودشون ميدونن...بعد تو ذهنشون در مقام دفاع بر ميان ...
خلاصه خيلي با خودشون در گيرن اين درگيري هم شدت و ضعف داره
بعضيها كه از بس از اينجور افكار دارن آخرش افسردگي ميگيرن و كم كم رابطه شون رو با بقيه كم رنگ ميكنن تا آزاري از كسي بهشون نرسه...
گفتم،اينم شدت و ضعف داره و الزاما هر سودايي مزاجي تا اين حد خوددرگيري نداره
اگه يه دختر سودايي زير دست والدين سودايي بزرگ بشه يا مثلا در كودكي والدين ش رو از دست بده و سختي روزگار زياد بكشه اوضاعش وخيم تره حتي بدبيني و نكته سنجيش به حدي ميرسه كه نميتونه براي ازدواج دست به انتخاب بزنه(عدم قدرت انتخاب به خاطر ترس شك دودلي عدم اطمينان بدبيني) دختر سودايي مزاجي كه لااقل يكي از والدينش دموي مزاج و خوش مشرب و مهربان باشه وضعش بهتره چون بهترين چيز براي جلوگيري از رسوب خاك، باد يا هوا هستش
دموي ها مثل باد هستن (معادل دَم در طبيعت عنصر باد هست)
وقتي به سودايي مزاجها يا همون هايي كه عنصر خاكي اونها از بقيه مزاجها بيشتره برخورد كنن اونها رو به اعتدال ميرسونن و از سردي و خشكي و رسوب و افسردگي و منفي بافي نجاتشون ميدن...
پس تنهايي و غربت و خستگي و هر مصيبتي براي سودايي مزاجها رنج آورتره..اين افراد هرگز نبايد تنها بمونن..چون حسابي رسوب ميكنن و وقتي پا به سن گذاشتن ميشن عين سنگ قبر كه ديگه هيچ بادي هم نميتونه بلندش كنه.
عدم قدرت انتخاب هم شدت و ضعف داره...
ممكنه يكي يه هفته طول بكشه تا تصميمي رو اجرا كنه
ممكنه يه سودايي هر وقت ميره بازار دست خالي برگرده چون ميترسه كفش و لباسي بخره...شك داره...هي ميگه :بخرم؟ نخرم؟اگه خوب نباشه؟ اگه طرف سرم كلاه بذاره؟ هيچي ولش كن اصلا نميخرم
ممكنه هم هر چي ميخره هي پشيمون بشه كه چرا فلان مدل رو نخريدم
خلاصه يه خاطره خوش از خريدهاش نداره(بازم ميگم،الزاما هر سودايي مزاجي تا اين حد مشكلدار نيست دارم مثال ميزنم...درك بيشتر مطلب به هوش خودتو بستگي داره)
مثلا يه معلم سودايي داشتيم ليست دانش آموزا رو كه ميگرفت دستش تا اسم يكي رو بخونه بياد پاي تخته 2 سسسسسسساعت طول ميكشيد!تو دلمون ميگفتيم:اه!بابا جون يه اسم انتخاب كن كلكش رو بكن ديگه!!

يه زوج سودايي هم زندگي خوبي نخواهند داشت ديگه خودتون تصور كنيد چرا...
حالا يه سوال:
سودايي مزاجها در چه سني و چه فصلي از سال و چه موقع از روز حالشون بدتره؟
اگه كسي از اول تاپيك با دقت پيگير مطالب باشه راحت ميتونه جواب بده...
سلام
درسته
اون جدول كه براتون گذاشتن خيلي مهمه...
خيليها ممكنه سودايي باشن اما در "سن صفرا" باشن و كمتر خصوصيات اخلاقي سودايي ها رو بروز بدن

سودايي ها در فصل پاييز بيشتر دچار مشكل ميشن چون مزاج پاييز "سرد و خشك" هستش ....يعني پاييز هم سوداييه!!
افراد سودايي عصرها بيشتر دچار دلهره و فكر و خيال و تشويش خاطر ميشن همينهايي كه ميگن غروبها يه جوريم! حالم گرفته س...اينا به خاطر سوداست...چون مزاج عصر هم سرد و خشك و سوداست
اما صفراوي ها دم غروب سرحالتر ميشن..

سن 35 تا 60 سال هم سن سوداست
چه ادم سودايي چه هر مزاج ديگه اي وقتي به اين سن رسيد ممكنه بيشتر به فك و فاميل گير بده ...حساس تر بشه و...
بايد كودكي و نوجواني درستي داشت تا از خلقيات منفي سودا در اين سن در امان بود
بيماريهاييكه سودايي ها بيشتر از مزاجهاي ديگه مستعد ابتلا به اون ها هستن و هر كسي در اثر عدم مراعات اگه سوداش زياد بشه ممكنه به اين بيماريها مبتلا بشه..:

وسواس
فوبيا(ترس شديد و بي مورد)
اسكيزوفرني يا ماليخوليا
بواسير
واريس – واريكوسل
پسوريازيس و انواع اگزماها – خشكي پوست و ترك خوردن پوست
بي خوابي
افسردگي
خشكي ناخن
كابوس
پيرچشمي
سرطانها

مادربزرگم يه خاله زاده سودايي مزاج داشت ..بنده خدا يه عمري با وسواس و بدبيني به ديگران سر كرد آخر عمري رابطه شرو با همه قطع كرده بود.يكي از غذاهاي اصليش هم متاسفانه گوشت گاو بود...سالها مبتلا بود به ناراحتي پوستي اي به اسم "ليكن سيمپلكس كرونيكوس" كه پس گردنش رو مبتلا كرده بود و به هيچ دارويي هم جواب نميداد
اين ادم شديدا بد خواب بود
وقتي ميرفت رختخواب چندين ساعت عين جغد چشماش باز بود و فكر و خيال ميكرد ميگن از بچگي هم هميشه آخر از همه خوابش ميبرد
بي خوابي ها شون در فصل پاييز تشديد ميشه
سودا سرد و خشكه:
جريان داشتن خوني كه سرد و خشك باشه در مغز باعث بي خوابي ميشه
مثل سگ!
سگ هم مزاجش سوداييه..
مزاج شب هم سرده...براي همين سگ شبها نميخوابه...چقدر هم بدبينه هر كي از كنارش رد شه اگه بوي آشنايي نداشته باشه زودي پاچه ش رو ميگيره!!
گفتم بو!...سودايي ها قدرت بويايي و شنوايي شون از هر مزاج ديگه اي بيشتره
آرومترين صدا ها رو هم ميشنون
حتي اينقدر شديد كه ممكنه دچار توهم بشن بوهايي كه وجود نداره يا صداهايي كه وجود نداره رو مي شنون...ممكنه الكي حس كنن بوي گاز مياد...يا حس كنن يكي صداشون كرده ...يا هي صداي پيامك و زنگ موبايلشون رو مي شنون...(توهم بويايي و شنوايي)
وقتي هم مي خوان بخوابن كل دنيا بايد ساكت باشه صدا از كسي در نياد حتي تحمل تيك تاك ساعت رو ندارن و به ديوار اتاقشون ساعت آويزون نميكنن با كوچكترين صدايي از خواب مي پرن ...با كوچكترين صدايي هم حواسشون پرت ميشهحالا در موارد شديد تر ممكنه بشن آدماي شبگردي كه شب تا صبح نميتونن يه چشم روي هم بذارن...

همه بي خوابي ها زير سر سوداست..

البته صفراوي ها هم ممكنه گاهي بي خواب بشن چون صفرا هم خشكه...اما سودا يي ها بي خواب و بد خواب تر هستن..با كوچكترين وزوز پشه اي از خواب مي پرن
متاسفانه درمان سودا مثل صفرا نيست كه بشه با يه شربت آب ليمو خنكش كرد
درمان سردي ها مثل سودا و بلغم طول ميكشه
يه مثال هست كه ميگه:
سودا مثل گاويست كه تا آرام است مي توان با طفلي او را نگه داشت اما اگر وحشي شد پيل هم حريف اونيست

هر كي علائمي از سودا درش ظهور پيدا كرد حتما بايد تا دير نشده بجنبه درمانش هم مفصله انشاء الله تو تاپيك سودايي مزاج شدي؟ كاملتر ميگم

اينجا تا حد امكان توصيه ميكنم برنج سفيد رو با زيتون يا سبزيجات مصرف كني
حتي الامكان چايي نخوري چون چايي سودازاست
با خودت پودر آويشن داشته باش بريز روي غذاي بيمارستان
از عرق "باد رنجبويه"استفاده كن..نه فقط روزهاي كشيك بلكه 40 روز پشت هم يه فنجون با يه استكان آب ...خيلي براي غم و ترس ناشي از سودا مفيده
خاكشير هم بايد حداقل يه ماه هرروز مصرف بشه نه اينكه با يه استكان راحت بشي وبري كشيك..

يه چيز اورژانسي هم اگه بخواي"يه قاشق مرباخوري فرنجمشك+يه استكان عرق بهار نارنج"
يه ساعت قبل از شروع كشيك مصرف كن...
فرنجمشك هر قاشق مرباخوريش 1000تومنه!!!...اما خوب اثر ميكنه
سيب زميني و بادمجان و عدس هم اصلا نخور
ورزش و پياده روي رو بيشتر كن پشت كامپيوتر هم كمتر بشين!!
سوسي و كالباس هم غم و غصه و فكر و خيال رو زياد ميكنه
رب گوجه و آب يخ هم نخور... ..اينقدر ميگم یخ نخورید بده چون سوداي خون رو زياد ميكنه و عاقبتش ميشه ترس و فكر و خيال
فوبيا(ترس شديد و بي مورد):
همين خاله زاده مادربزرگم از بچگي به قدري از مار ميترسيد كه حتي وقتي توي تلوزيون مار ميديد شديدا حالش بد ميشد جيغ ميزد چه جيغي اينقدر خودشو ميزد و فرياد ميكشيد تا يكي بياد كانال عوض كنه

يه سودايي مي شناسم البته در اثر يه ازدواج ناموفق و يه شوهر بد اخلاق و دوري از شهر و ديار ،به طور ثانوي سودايي شد...اين بنده خدا سالهاي سال وقتي مي خواست صبح از خواب بيدار بشه مي ترسيد ملافه رو از سرش كنار بزنه چون همش فكر مي كرد يه غول بيابوني ممكنه الان بالاي سرش باشه ...يا وقتي تنها بودهمش فكر ميكرد يكي توي خونه س...يه جنّ الان جلوش ظاهر ميشه..يه دزدي ممكنه بياد ازپشت خفه ش كنه...به قدري هم از تاريكي وحشت داشت كه نگو!

يه آدم دَمَوي ميشناسم با اينكه گرم مزاج بود اما بعد از جراحي قلبش دچار ترس شديد شد ميگفت همش فكر ميكنم يكي الان از پشت ميفته روي سرم...ميگفت تا يكي زنگ ميزنه 6 متر از جا مي پرم...اين حالت رو در پزشكي ميگن "بيش هوشياري" يا هايپر ويژولـَـنس!!...پزشكا براي درمانش داروي خواب اور ميدن البته اين درمان نيست بلكه سركوب كردن ِيه زنگ خطر هست(متاسفانه!)
ترسها همهاز سوداست
اينايي كه قلبشون يهويي هورّي ميريزه پايين ...مثلا زنگ تلفن به صدا در مياد همه عادي هستن اما اين ادم سودايي 2 متر از جا مي پره...يا مثلا زنگ موبايل آيفن خونه يا حتي يكي صداش كنه يهويي قلبش ميريزه پايين يهو جا ميخوره بي خود ميترسه..
ممكنه يكي عادي از جلوش رد بشه يهويي قلبش بريزه پايين
سودا باعث خشكي و ترك خوردن ناخن ميشه باعث ميشه ناخن حالت راه راه(Ridging) ) پيدا كنه...
يه خصوصيت خاك اينه كه هر چيزي رو به سمت خودش ميكشونه هر چيزي ازش بلند بشه اخرش يه روزي به خودش برميگرده...مركز و محور اركان و عناصر ،خاك هست...
سودايي ها هم عين خاك خود محور و خسيس هستن...اينم شدت و ضعف داره ...ممكنه اصلا پول خرج نكنن...يا راحت خرج نكنن....يا مثلا هر چي به كسي قرض دادن مرتب توي اين فكر هستن كه طرف امانتي رو به موقع بياره ...يه كتاب به كسي قرض ميده بعد از 2هفته كتابو لازم هم نداره اما پا ميشه ميره دنبالش....
شنيدين طرف چقدر خشكك ناخنه!!(كنايه از خساست) اينم حكايت سوداست كه واقعا باعث خشكي ناخن ميشه
تمام افسردگي ها هم از صدقه سر سوداست....سودا ي نا بجا كه ريشه كن بشه خلق طرف ميره بالا طرف شاد ميشه
كابوسهاي شبانه زير سر سوداست...خواب هاي سياه ..هيكلهاي سياه و عجيب و غريب و ترسناك...خواب سقوط از بلندي و صحنه هاي تاريك همه از سوداست
يه همكار سودايي منفي داشتم كه همه از دستش سودايي بودن!!!هر روز صبح ميومد درمانگاه ميگفت بازم ديشب كابوس ديدم!!...


يه ادم افسرده نزدِ يكي از معصومين رفت و گفت هر چي دعا و نذر و نياز و عبادت ميكنم از فكر و خيال و افسردگي نجات پيدا نميكنم و ممكنه از اين غم هلاك بشم...امام لبخندي زدن و گفتن دعا به جا!! اما بايد وسيله نجات از هر مشكلي رو هم در نظر داشت بعد يه رژيم غذايي به طرف دادن و طرف بهبود پيدا كرد
رسوب سودا در سياهرگها باعث واريسي شدنه اون رگها ميشه

واريسهايپا
واريكوسل(واريسي شدن عروق بيضه ها) در مردان كه يكي از علل عقيمي در اونهاست همه زير سر سوداست و با رژيم ضد سودا درمان ميشه

بواسير يا هموروييدهم در اثر رسوب سودا در وريدهاي انتهاي مقعد ايجاد ميشه علامت اون درد و دفع چند قطره خون بعد از اجابت مزاج هست
الانه ميان بواسيريا واريكوسل رو جراحي ميكنن...در صورتي كه طب سنتي ميگه با جراحي مشكلي حل نميشه چون اون سودا ميره جاي ديگه اي از بدن رو خراب ميكنه !توي طبيب بايد سودا رو ريشه كن كني ،نه اينه كه چند سانت رگي كه سودا درش رسوب كرده بود رو در بياري...

برخي ادمها بدون علت و علامت خاصي طحالشون بزرگه...ممكنه اتفاقي در سونوگرافي ديده بشه كه طحال بزرگتر از نرماله...پزشكا ميگن مهم نيست اما اطباي طب سنتي ميگن اين زنگ خطر افزايش سوداست ...بايد درمان بشه
...
خورشت فسنجون که مرکب از گوشت و روغن و گردو و رب انار هست رو در نظر بگیرید :‌

گردو بسیار گرم است و ضد بلغم ولی برای صفرا و خون ضرر دارد ، گوشت وروغن گرم وتر است و برای خون و صفرا ضرر دارد ، رب انار سرد است و ضد صفرا و خون،ولی برای بلغم و سودا ضرر دارد ، وقتیکه چهار قلم نامبرده را مخلوط نموده و طبخنمایید خورشتی لذیذ میشود که برای مریض غذای بسیار خوبست .
هر یک از اجزایفسنجان ضد یک خلط است . با خوردن خورشت نامبرده با چهار خلط گردن کلفت قوی که صفراو سودا و خون و بلغم باشند و با یکدیگر اتحاد نموده و دفع مرض میکند ...

(
سعی کنید تو غذاهاتون از شکرو نمک حتی الامکان کمتر استفاده کنید ، جای شکر ( اگرترشی رو خیلی نمیپسندید ) از شیره انگور استفاده کنید ... )
پيرچشمي هم در اثر افزايش سوداي ناشي از افزايش سن ورسوب اون در عروق چشم هست...

سرطان يعني تبلورسودا!!
تمام سرطانها زير سر سوداست

افزايش سودا در مغز باعث تفكرات بي سر و ته ميشه ...هي از اين شاخه به اون شاخه پريدن...طرف ميگه آن واحد هزار جور فكر و خيال مياد به سرم
نوع اين تفكرات بستگي به زيرساختهاي تربيتي و مذهبي طرف داره...
مثلا يه مرد مذهبي ومتعصب بعد از ازدواج مرتب به زنش شك داره مرتب تصور خيانت زنش مياد جلوي چشاش...اين يارو سوداي مغزش زده بالا اگه روي سرش زالو بندازن زالوها سوداي مغز رو ميمكن و فرد از اون افكار خلاص ميشه

ادمهايي كه ميگن : يه فكرايي مياد به ذهنم اصلا نميتونم كنترلش كنم دوست هم ندارم به اون موضوع ها فكر كنم از اراده م خارجن خسته شدم...
اين ها هم زير سر سوداست
مثلا توي فضاي اينترنت ...ادمي كه مياد يه طومار حرف ميزنه بي سرو ته! معلوم نيست اخرش منظورش چي بود...هي از اين شاخه به اون شاخه مي پره...يه جور پرت و پلا گفتن پراكنده گويي...و عموما همراه با سوءظن و تندي و به قول طب سنتي" زشتي رفتارو گفتار"!...اينها هم زير سوداست....

جهت گيري سوءظن ها به نوع تربيت و فرهنگ و مذهب فرد برميگرده
ممكنه شخص مذهبي باشه بسيار بچه مثبت به نظر بياد در خانواده مذهبي هم پرورش يافته ...اما سوداييه يا سودايي شده....در زمينه امور مذهبي و...به ديگران شديدا سوءظن داره...مرتب عقايد مذهبي ديگران رو زير سوال ميبره...

در سودايي ها تفكراتي كه در كوردكي در مغز رسوب كردن مرتب بروز پيدا ميكنن.آدم سودايي مرتب خاطرات بد كودكي رو يادآوري ميكنه..مرتب بديهايي كه همكلاسي ها بهش كردن ...
مثلا الان 30 سال سنشه ...هي با خودش فكر ميكنه..كلاس پنجم بودم فلان معلم فلان حرفو بهم زد ...هرچي بد بختي دارم از اونجاست ...بديهاي ديگران گه گداري ميان به ذهنش و توي ذهنش تاخت و تاز ميكنن....

يه بار ديگه اين لينكو ببينيد
http://forum.ya-mahdi.info/index.php/topic,8333.msg107833.html#msg107833

سودايي هازودرنج و خود خورهستن ...از كوچكترين حرف ادم برداشت بد و بي مورد ميكنن ...زودي به خودشون ميگيرن
افراد خودخور و ناراحت مزاجي هستن و زود نااميد ميشن..ياس ..دودلي ..شك ..
خيلي زود بهشون بر مي خوره...جنبه حرف درشت رو ندارن چه بسا حرف معمولي و بي منظور رو هم ازش برداشت منفي ميكنن...
ممكنه ناراحتيشون رو بروز ندن و كسي متوجه نشه... اما تا مدتهاي مديد خودخوري ميكنن و فكرشون درگيره ...مثل خاك كه نقش پذيره ،نقش خاطرات و برخوردها در ذهنشون ميمونه...كينه اي هستن...ول كن معامله نيستن ...هي به يه قضيه گير ميدن...سمج و لجباز هستن يا در جنبه مثبت يا منفي...
مثلا يه كاري رو شروع كردن ممكنه زود دلسرد و نااميد بشن اما به خاطر سماجت كار رو ادامه ميدن توام با دو دلي و ترديد...
از نظر جسمي زود خسته ميشن اما چهار دست و پا و چهار چنگولي هم كه شده كار رو ادامه ميدن ،به خاطر سماجتشون...
از كاه كوه ميسازن..
برخي افراد سودايي خودشون رو در مركز هر چي بدبختي و مظلوميت قرار ميدن تمام خاطرات و جنبه هاي زندگي رو طوري كنار هم مي چينند انگار همه عالم باهاش بد هستن همه قصد بدي كردن و زور گفتن بهش دارن ...به مديران و سرپرستان محيط كاري خودشون بدبين هستن همش ابراز ميكنن حقي از انها ضايع شده ....حقي از اونها خورده شده...كسي قدر اونها رو نميدونه و از اين قبيل افكار

ريزبيني ...موشكافي ...دقت زياد...در نظر گرفتن همه جوانب از ويژگيهاي مثبت اونهاست كه ممكنه درست پرورش پيدا كنه يا نه..

ياس نااميدي و بدبيني و شك و ترديد هم به صورت بالقوه درشون هست و بسته به محيط زندگي و نوع تربيت و هزار فاكتور ناشناخته ديگه، ممكنه بروز پيدا كنه با شدتهاي متفاوت در افراد سودايي...يعني اينطور نيست كه بدبيني همه سودايي ها يه جور باشه

يه همكار سودايي دارم يه خانم 25 ساله !
همش گير داده به مديرجديد درمانگاه ..مرتب پشت سرش نق ميزنه كه:"از وقتي اين مدير اومده بدبخت شدم ...برنامه هام ريخته به هم ...داره زور ميگه...رييس بازي در مياره...نفهمه!!...هيچي حاليش نيست..."
خلاصه اين خانم خيلي شلوغش ميكنه...
تا وقتي مدير جديد درمانگاه رو نديده بودم تحت تاثير اين حرفا ،كمي نسبت به مدير گارد ميگرفتم..
بعد ديدم نه!مدير كه خيلي خوبه!برنامه ها و طرح هاي جديد داره
اشكال از خوده اين خانمه!...
چون مزاجش سوداييه و سرده و خشك؛..پس نميتونه با شرايط جديد ومقررات جديدي كه مدير جديد آورده،خودش رو وفق بده..سودايي ها به شرايط جديد و ادماي جديد دير عادت ميكنن
البته صفرا و سودا اسم اخلاط هست نه اسم مزاج
به كسي كه غلبه صفرا داره ميگيم صفراوي البته درستش اينه بگيم گرم و خشك مزاج نه صفراوي مزاج...يا مثلا سودايي يعني سرد و خشك مزاج
منظورم اينه كه سردي وگرمي و تري و خشكي مال مزاجه...صفرا و سودا و بلغم و خون اسم اخلاطه...(اين جوري علمي تر و مصطلح تر هست)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حالا چه غذاهايي براي افراد سرد و خشك مزاج(سودايي)مضرشناخته شده؟

(وسط صحبتهام چند تا سوال مي پرسم با علامت سوال مشخص و قرمز(؟)..كسايي كه خوب درساشونو خوندن جواب اون سوالا رو بدن....

مصرف بيش از حد بادمجان بدون مصلح(افراد سودايي بهتره بادمجان كمتر مصرف كنن و حتما با مصلحات بادمجان يعني زيره و گلپر يا دانه انار استفاده بشه)

غذاهاي نمك سود براشون مضره مثل ماهي دودي خيار شور، نمك زياد ، پنير شور ،گوشت گاو كه شديدا سودا زاست و كلا هر كي با هر مزاجي نبايد مصرفش كنه
گوشت حيوانات پير
غذاهاي بيات و مانده سودا زاهستن
غذاهاي يخي و فريزيري سودا زا هستن
لبنيات و كلم و گل كلم و كاهو و ماهي كمتر مصرف كنن و حتما با مصلح كه مصلح لبنيات و ماهي رو بهتون گفتم..
دو تا چيز مهم هم يادتون باشه :عدسي و برنج سفيد خصوصا برنج شمال سودا زاهستن و حتما بايد با مصلح مصرف بشن مصلح برنج سفيد چيه ؟
مصرف عدسي طبق روايات براي افراد گرم مزاج كه دَمَوي و پر حرارات هستن خوبه و باعثه كاهش سنگدلي و رقيق القلب شدن انسان ميشه اما براي سرد مزاجان خصوصا سودايي ها اصلا خوب نيست ...يه وقت ديدي با خوردن عدسي شب هي كابوس ميبيني...اشكت بي خود سرازيره ...خيلي دلنازك شدي...
عدسي باعث فروكش كردن حرارت خون ميشه ...مصلح عدسي چيه؟

ميگن عدسي سرشار از آهنه براي درمان فقر اهن خيليها از همه جا بي خبر روزي يه وردست عدسي مي خورن اونم با آب ليمو!!!!!!. ..خصوصا سرد مزاجاي بلغمي كه بيشتر فقر آهن ميگيرن حالا هي عدسي مي خورن از اون طرف مشكلات جديد سودايي هم بهشون اضافه ميشه 100 سال بخوابن يه بار هم فكرش رو نميكنن مشكلشون از همين عدسي شروع شده....

افراد سودايي كمتر ترشي و سركه مصرف كنن
غوره آبغوره تمبر هندي هم براشون مضره
سيب زميني و گوجه فرنگي و قارچ و لوبيا و نخود فرنگي و ميوه هاي ترش
اگه يه وقت ميوه اي با طبع سرد خوردن بعدش حتما يه قاشق عسل ميل كنن
طبع ميوه ها رو تو تاپيك "تو آني كه مي خوري" ميگم بهتون..
هر وقت به اميد خدا در زمينه مزاج شناسي بيشتر مطالعه داشتين بدونيد كه سودايي ها بايد از خوردن غذاهاي با طبع سرد و خشك پرهيز كنن...
و مرتب از غذاهاي با طبع گرم و تر استفاده كنن تا حالت تعادل مزاجشون حفظ بشه و كمتر دچار مشكل بشن....

يه سودايي كه پوست خشكي داره بياد مرتب عدسي بخوره...نمكي زياد به غذاش اضافه كنه...مرتب تن ماهي مصرف كنه ...غذاهاش رو 6 ماه 6 ماه تو فريزر نگه داره ....مسلمه كه خشكي پوستش بيشتر ميشه ...بواسيرش تشديد ميشه واريس پاهاش قلمبه تر ميشن ...درد سياتيكش بيشتر ميشه فكر و خيالا و وسواسش تشديد ميشه دلهره و اضطرابش بيشتر ميشه...و هر مرضي كه در سودايي ها بيشتر در اين افراد بي احتياط كه مراعات تغذيه و مزاجها رو نميكنن يا اگه نبود حالا شروع ميشه يا اگه قبلا بود حالا تشديد ميشه هي ميرن به دكتر به درمان هم جواب نميده ....آخرش بواسيرش رو جراحي ميكنن ميندازن دور....قافل از اينكه سودا همچنان در بدنش سرگردان هست و كسي نه به فكر اصلاح تغذيه سنه به فكر ريشه كنيه سودا!!!!....
توي تاپيك تو اني كه مي خوري كم كم و به مرور با غذاهاي سرد و گرم و سودا زا و ضد سودا اشنا ميشيد بايد دست به قلم باشيدو علاقه مند!!! و خودتون مطالب اين دو تا تاپيك رو جفت و جور كنيد ...



غذاهاي مفيدبراي مزاجهاي سرد و خشك يا سودايي ها..
گوشت بره و كبوتر و گنجشك
مرغ محلي
تخم مرغ محلي
گندم === گندم طبعش گرمه اما "جو" طبعش سرده
سيب و گلابي و انگور و خربزه و آب نارگيل و هويج و بادام شيرين
حتما برنج به صورت شويد پلو يا با زعفران و كشمش باشه == برنج سفيد شديدا سودا زاست و باعث تشديد افسردگي و فكر و خيال و كابوس ميشه
سبزيها مثل نعنا تره ريحان جعفري كرفس
عسل توت كشمش انجير خرما هِل
دارچين زنجبيل زعفران خصوصا بوييدن زعفران براي آرامش اعصابشون مفيده
قدومه شيرازي و خاكشير
نخود كنجد ارده
نكاتي كه براي حفظ سلامتي و اعتدالسوداويها بايد رعايت بشه

بايد پوست خودشون رو با روغن كنجد ماساژ بدن و چرب نگه دارن
غروبها كه زمان اوج سودا و استرسشون هست پياده روي كنن
تنهايي و غم وناراحتي و خستگي شديدا باعث تشديد اوضاع سوداويها ميشه
مثلا يه سوداوي تنها نميتونه بره بازار و خريد كنه لازمه يه ادم گرم مزاج رفيق و همراهش باشه تا در تصميم گيري وانتخاب راحت تر باشه...
مصرف آب هويج (طبع هويج گرم و تر هست) براي وقتي كه سرحال نيستن مفيده
هر 12 ساعت داخل بيني رو با روغن بادام شيرين چرب كنن چرب كردن داخل بيني و گرما و رطوبت روغن روي سردي و خشكي مغز اثر ميذاره و كمي معتدلش ميكنه

خوابيدن در طي روز خصوصا بعد از ناها و عصرها شديدا باعث وخامت اوضاعشون ميشه...سودايي ها دقت كنن!خستگي براشون خوب نيست فقط بايد شب ها بخوابن ..خواب عصر براشون مضره و دراز مدت هلاكت بار!!!...

مزاج رايانه و تلوزيون به گفته متخصصان و محققان طب سنتي ، سرد و خشكه (هر چيزي مزاجي داره نه فقط انسان و غذاها...)پس بهتره افراد سوداوي كمتر پاي رايانه بشينن و كمتر خودشون رو درگير سريالهاي گوناگون كنن چون ذهن سوداوي ها آمادگي بيشتري براي خود درگيري!! داره..

بحث سودا تموم شد
فهميدن اينكه سودا مزاج پايه هست يا عارضي برميگرده به پيشينه فرد خلق و خويي كه از بچگي داشت ..همچنين ظاهر فيزيكي
اگه ميخوايد مطمئن بشيد بهتره به يه مركز معتبر طب سنتي مراجعه كنيد
در مورد مزاج شناسي كتاب خاصي به ذهنم نميرسه مجموعه اي از مطالب از كتابا و جزوه هاي مختلف رو جمع اوري كردم اگه برسم تمومش كنم همين مطالب براتون كافيه
استحمام با معده خالي باعث كاهش رطوبت بدن و لاغري ميشه كه به دموي هاي چاق توصيه ميشه نه هر كي كه هوس لاغري كنه....
استحمام با معده پر باعث چاقي ميشه و جذب رطوبت كه به خشك مزاجها توصيه ميشه
البته منظور حمام هاي قديم هست نه الان

چهارشنبه 23 مرداد 1392 - 14:38
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

ما را در گوگل محبوب کنید